مهر ، و مــــــــــــــــــــــــــاه من آمد
پاییز است دیگر دردانه فصل ها چه زود خاطرش مکدر می شود میسپارد گیسوانش را بر باد چه زود میبخشد و عریان می شود به واسطه اعتمادش به بهار میداند میستاند هر آنچه را که به یغما رفته پاییز است دیگر دردانه بی ریا در هوای عاشقانه اش قدم میزند تا در آغوش بهار جان دهد بیصدا خاموش می شود و زمستان به حرمتش سپید میپوشد پاییز است دیگر دردانه و بی ریا اما من میگویم: پاییز است دیگر زاده ی دردانه من پاییز است فصل زاییدن مهر فصل رویش عشق فصل حس خوب مادری مهر ، سلطان ماه های پاییز اخرش پر از حس امید هرسال با امدنت ای پایی...